به گزارش شهرآرانیوز، سوم شهریور گذشته، کشاورزانی که مشغول جمع آوری محصولات گندم در بیابانهای اطراف روستای گوجگی مشهد بودند ناگهان با جسد پلاستیک پیچ مردی در شیار بیابان روبه رو شدند که بوی تعفن ناشی از فساد نعشی در فضا پیچیده بود. دقایقی بعد با گزارش این ماجرا به نیروهای انتظامی، بررسیهای مقدماتی با دستور تلفنی قاضی ویژه قتل عمد مشهد آغاز و مشخص شد جسد به مرد میان سالی مربوط است که کت و شلوار شیکی برتن داشت. اما نبود کفشهای وی درون پلاستیکها بر فرضیه جنایت در منزل مسکونی مهر تایید میزد. به همین خاطر قاضی دکتر صادق صفری دستور بررسی سوابق گمشدگان و تحقیق در روستاهای اطراف محل کشف جسد را صادر کرد تا این که فرزندان مرد۵۵ سالهای ماجرای گم شدن پدرشان را به پاسگاه انتظامی اطلاع دادند و تصویر جسد پلاستیک پیچ را شناسایی کردند.
این گونه بود که دو برادر به نامهای «قائم و علی –ک» به خونخواهی پدر برخاستند و پیگیر پرونده جنایی شدند تا عامل یا عاملان قتل پدرشان را به مجازات برسانند. اما دراثنای تحقیقات قضایی، ناگهان روزنههایی از اختلافات خانوادگی درباره تصمیم به ازدواج مجدد «مهدی-ک» با فرزندانش رخ نمایی کرد. همین سرنخ کافی بود تا تحقیقات جنایی در این باره متمرکز شود. طولی نکشید که دو برادر از جایگاه شاکی خارج شدند و در جایگاه متهم به قتل قرارگرفتند. چراکه همه اسناد پلیس حکایت از آن داشت که دو برادر، پدرشان را با انگیزه جلوگیری از ازدواج مجدد وی به قتل رسانده بودند. دیگر مقاومت و داستان سرایی در برابر سوالات مقام قضایی فایدهای نداشت و در نهایت دو برادر به ارتکاب قتل هولناک پدرشان اقرارکردند.
آنها گفتند:مادرمان را خیلی دوست داشتیم او همپای پدرمان کار میکرد و زحمت میکشید ولی سال گذشته زمانی که سوار بر وانت پدرم از مشهد به کلات باز میگشتند در مسیر جاده مادرم از خودرو پیاده شد تا نقص فنی چراغ جلو را بررسی کند که در تاریکی شب با یک خودروی سواری دیگر برخورد کرد و جان سپرد، اما هنوز مدت زیادی از مرگ مادرمان نگذشته بود که زمزمههای تصمیم پدرم برای ازدواج مجدد بلند شد. مخالفتهای ما هم فایدهای نداشت و او مدام به خواستگاری زنان مطلقه یا بیوه فامیل وآشنا میرفت.
این موضوع بسیار ما را ناراحت ومتاثر میکرد ولی تصمیم پدرمان خیلی جدی بود تا حدی که برای خودش کت و شلوار دامادی هم خرید. او فکر آبروی ما را نمیکرد تا این که تصمیم به قتل او گرفتیم و نقشهای را طرح کردیم.
ساعت ۵صبح روز حادثه (اواخر مرداد) دو نفری وارد طویله منزل پدرمان شدیم ونقشه قتل او رایک بار دیگر باهم مرورکردیم تا جایی اشتباه نکنیم. ابتدا لباس هایمان را تعویض کردیم و سپس به طرف اتاقی رفتیم که پدرمان درآن خواب بود. آرام آرام به بالای سرش رسیدیم، دریک لحظه «قائم» یک رشته پتو را روی پاهای پدرم انداخت و او را محکم مهار کرد. من هم طنابی را دور گردن او پیچیدم. سپس هر کدام یک سر طناب را گرفتیم و آن را کشیدیم به طوری که پدرمان بی حرکت شد، اما هنوز هم از مرگ او اطمینان نداشتیم این بود که همان طناب دور گردن پدرمان را به همراه پیکر بی جان او از سقف چوبی آشپزخانه آویزان کردیم و مدتی جسد را در حالت حلق آویز قراردادیم تا این که از مرگ او مطمئن شدیم. بعد هم کت و شلوار دامادی را که خریده بود به او پوشاندیم تا برای پلیس چنین القا شود که پدرمان را خانمهایی کشتهاند که قصد ازدواج با آنها را داشت! دقایقی بعد هم جسد او را درون پلاستیکهایی گذاشتیم و با خودروی نیسان آبی خودش به بیابانهای جاده کلات –مشهد بردیم و درون شیاری حدود ۲ متری رها کردیم.
بعد از این ماجرا تصمیم گرفتیم برای گمراه کردن سیر تحقیقات گم شدن پدرمان را به پاسگاه گزارش کنیم و خودمان در جایگاه شاکی قراربگیریم.
درپی اعترافات متهمان به پدرکشی، آنها چگونگی این جنایت هولناک را در حضور قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد بازسازی کردند وبدین ترتیب در حالی که تحقیقات قضایی به پایان خود نزدیک میشد، پزشکان قانونی هم به مصاحبه و معاینه از دو برادر مذکور پرداختند و سلامت روانی آنها را تایید کردند. این گونه بود که همه زوایای پنهانی این جنایت تکان دهنده مورد واکاوی دقیق قرارگرفت و کیفرخواست پرونده در دادسرای عمومی وانقلاب صادر شد چراکه طبق نظر اعضای کمیسیون روان پزشکی، هر دو متهم مسئول اعمال و رفتار خود هستند.
اکنون با ارسال پرونده مذکور به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، دو متهم به قتل پای میز محاکمه خواهند ایستاد.
منبع: روزنامه خراسان